معرفی کتاب، فیلم و… – اردیبهشت ۱۴۰۴

  • کتاب: پدرو پارامو – خوآن رولفو/ سروش علی‌نژاد
  • فیلم: راشومون Rashomon 1950 – آکیرا کوروساوا
  • سریال: نوجوانی Adolescence 2025 – فیلیپ بارانتینی 
  • آلبوم موسیقی:‌ Can’t Rush Greatness 20254 – Central Cee

***

  • کتاب: پدرو پارامو – خوآن رولفو (نشر ماهی – ترجمه‌ی کاوه میرعباسی)

سروش علی‌نژاد

پدرو پارامو؛ بازگشت به کومالا، سرزمین ارواح و خاطرات

در ادبیات قرن بیستم، معدود آثاری هستند که بتوانند، چنان تأثیر عمیقی بر مخاطب و جریان‌های ادبی بگذارند که نامشان در فهرست آثار کلاسیک جهان ثبت شود. پدرو پارامو، شاهکار نویسنده مکزیکی، خوآن رولفو، بی‌تردید یکی از این آثار است. این رمان کوتاه که برای نخستین‌بار در سال ۱۹۵۵ منتشر شد، نه تنها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین متون ادبیات آمریکای لاتین شناخته می‌شود، بلکه به‌ عقیده‌ی بسیاری، نقطه آغازی برای سبک رئالیسم جادویی است که بعدها توسط نویسندگانی چون مارکز به اوج رسید. این کتاب با ترجمه‌ی کاوه میرعباسی و توسط نشر ماهی در بارار کتاب ایران منتشر شده است.

کومالا؛ جغرافیای ذهن و مرگ

داستان پدرو پارامو با سفر آغاز می‌شود. راوی داستان، طبق وصیت مادر در حال احتضارش، راهی کومالا می‌شود تا پدرش، پدرو پارامو، را پیدا کند. اما کومالا، دهکده‌ای دورافتاده، دیگر شهری زنده نیست. ساکنانش یا مرده‌اند یا در گذشته، سرگردانند. خوان درمی‌یابد که نه‌تنها پدرش مرده، بلکه خودش نیز در همان آغاز سفر، به‌نوعی وارد سرزمینی شده که بی شباهت به سرزمین مردگان نیست! روایت پدرو پارامو، نه از زبان او، بلکه از دل خاطرات، گفتگوها روایت می‌شود و اکنون در چنین شرایطی که جز مرگ چیزی را نمی‌توان یافت، به زندگی بازمی‌گردند.

خوآن رولفو با مهارتی کم‌نظیر، مرز میان مرگ و زندگی را درهم می‌شکند. روایت او نه خطی است و نه تابع زمانی مشخص؛ انگار که مخاطب وارد دنیایی شده که در آن حافظه، تنها معیار است. شخصیت‌ها، همچون سایه‌هایی در دل مه، ظاهر و محو می‌شوند و صدایشان نه از حنجره، بلکه از میان خاطره‌های زیادی بیرون می‌آید.

زبان، روایت و جادو

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های پدرو پارامو، استفاده‌ی خلاقانه از زبان است. جملات کوتاه، مکالماتی در دل شب، و سکوت‌هایی که از هر کلمه‌ای پرمعناترند، ساختار روایی‌ای می‌سازند که از هر جهت با رمان‌های معمول تفاوت دارد.

در این رمان، جادوی اصلی نه در رخدادهای عجیب، بلکه در مواجهه‌ی انسان با خاطراتی است که او را رها نمی‌کنند. رولفو نشان می‌دهد که چگونه گذشته، حتی پس از مرگ، همچنان ادامه دارد. شخصیت‌هایی که در دل خاکند، با قدرت خاطره، از دل زمین برمی‌خیزند و راوی داستان می‌شوند.

پدرو پارامو؛ انسان یا استعاره؟

پدرو پارامو، در ظاهر، اربابی ستمگر است که با خشونت، زمین، آب، و حتی جان مردمان کومالا را در اختیار دارد. اما در لایه‌های زیرین روایت، او تبدیل به نمادی از قدرتی مطلق، اما ویرانگر می‌شود. او نه‌تنها سرنوشت دیگران، بلکه سرنوشت خود را نیز نابود می‌کند. عشق ناکامش به سوسانا سان خوان، زنی که روحش در غم از دست دادن پدر گم شده، پدرو را به انسانی بی‌احساس و سنگ‌دل تبدیل می‌کند. در واقع، پدرو پارامو، خود قربانی همان خشونتی است که می‌پراکند.

برخی منتقدان، پدرو را استعاره‌ای از قدرت پوسیده در ساختارهای اجتماعی و سیاسی می‌دانند؛ نیرویی که با مرگ خود، همه‌چیز را به ویرانی می‌کشاند. کومالا، بازتابی‌ست از جهانی که در آن، قدرت بدون اخلاق، تنها به نابودی می‌انجامد.

تأثیرگذاری جهانی

گابریل گارسیا مارکز، نویسنده‌ی نامدار کلمبیایی، بارها اعتراف کرده که پدرو پارامو الهام‌بخش اصلی او در نگارش صد سال تنهایی بوده است. او می‌گوید پس از خواندن این کتاب، دریافت که می‌توان با زبان ساده، جهانی شگفت‌انگیز و فراموش‌نشدنی خلق کرد. همین موضوع باعث شد رولفو، با وجود آن‌که تنها دو اثر منتشر کرد، جایگاهی اسطوره‌ای در ادبیات آمریکای لاتین پیدا کند.

اما چرا این کتاب؟!

پدرو پارامو آینه‌ای است برای مواجهه با درونی‌ترین لایه‌های وجود انسان. این کتاب، خواننده را به سفری درونی می‌برد؛ سفری در دل حافظه، گناه، عشق، مرگ و رستگاری. زبان شاعرانه و رمزآلود آن، ذهن را به چالش می‌کشد و هر بار خواندنش، تجربه‌ای تازه و عمیق‌تر از بار پیشین می‌آفریند.

اگر به‌دنبال کتابی هستید که در عمق خود، فلسفه، تاریخ، سیاست، عشق و مرگ را در قالبی مینیمال و شاعرانه بگنجاند، پدرو پارامو انتخابی درخشان و تکان‌دهنده است.

***

  • راشومون – آکیرا کوروساوا

در تاریخ سینما، آثاری وجود دارند که نه‌فقط به‌خاطر تکنیک و روایت‌شان، بلکه به‌سبب پرسش‌هایی که در ذهن مخاطب برمی‌انگیزند، ماندگار می‌شوند. راشومون (Rashomon) ساخته‌ی نابغه‌ی سینمای ژاپن، آکیرا کوروساوا، یکی از همین فیلم‌هاست. اثری که در سال ۱۹۵۰، با بهره‌گیری از داستان‌های کوتاه ریونوسوکه آکوتاگاوا، نه‌تنها نگاه جهانیان را به سینمای ژاپن تغییر داد، بلکه مفهوم «حقیقت» را در روایت سینمایی برای همیشه بازتعریف کرد.

برنده‌ی شیر طلایی جشنواره‌ی ونیز و نخستین فیلم آسیایی که نگاه جهانیان را به‌سوی شرق معطوف کرد، راشومون فیلمی است درباره‌ی آن‌چه نمی‌توان به آن یقین داشت: حقیقت. اثری درباره‌ی روایت‌ها، دروغ‌ها، حافظه و وجدان انسان.

داستان فیلم، در ظاهر بسیار ساده است: در جنگلی در حومه‌ی کیوتو، زنی مورد تجاوز قرار می‌گیرد و شوهرش به قتل می‌رسد. یک راهزن به نام تاجومارو متهم است، اما ماجرا به همین سادگی نیست. آن‌چه فیلم را به اثری منحصربه‌فرد تبدیل می‌کند، چگونگی روایت این ماجرا از زاویه‌ی دید چهار شخصیت است: راهزن، زن، روح مقتول (از زبان یک احضارکننده‌ی ارواح)، و یک شاهد پنهان.

هر روایت، «حقیقت» را به شکلی متفاوت ترسیم می‌کند. در هر روایت، راوی خودش را قربانی یا فداکار جلوه می‌دهد و دیگری را گناهکار. در نهایت، مخاطب در برابر دریایی از عدم قطعیت قرار می‌گیرد؛ زیرا هیچ‌کدام از روایت‌ها را نمی‌توان کاملاً باور کرد.

کوروساوا با همین تکنیک، ما را به تماشای تکه‌تکه‌شدن حقیقت دعوت می‌کند؛ همان‌طور که آیینه شکسته‌ای تنها قطعاتی از تصویر را بازمی‌تاباند، راویان این فیلم نیز تنها بخشی از حقیقت – یا شاید، برداشت خود از حقیقت – را بازگو می‌کنند.

نام فیلم برگرفته از مکانی واقعی در کیوتوی کهن است: راشومون، دروازه‌ی جنوبی شهر. فیلم با صحنه‌ای به‌یادماندنی آغاز می‌شود: بارانی سیل‌آسا می‌بارد، و سه مرد – یک راهب، یک مرد چوب‌بر، و یک رهگذر – زیر سایه‌ی ویرانه‌های این دروازه پناه گرفته‌اند. آن‌چه در این مکان فرسوده می‌گذرد، در حقیقت تفسیر معنوی کل فیلم است: در جهانی که بنیادهای اخلاقی و اجتماعی فروپاشیده‌اند، چگونه می‌توان به حقیقت رسید؟

راهب در شوک است، چوب‌بر سردرگم، و رهگذر با لحنی تلخ، به پوچی وجدان انسانی اشاره می‌کند. اما کوروساوا تنها به بی‌اعتمادی و شکاکیت نمی‌پردازد؛ او در پایان، کورسوی امیدی نشان می‌دهد – نشانی از اینکه حتی در ویرانه‌ها، شاید بتوان چیزی انسانی و پاک یافت.

یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای راشومون، فراتر از داستان، در زبان بصری فوق‌العاده‌ی آن نهفته است. کوروساوا با همکاری درخشان با فیلم‌بردارش کازوئو میاگاوا، از نور خورشید میان شاخه‌های جنگل، کنتراست تاریکی و روشنی، و حرکات دوربین سیال استفاده می‌کند تا روان و ذهنیت هر شخصیت را تصویر کند. نماهای دوربین به اندازه‌ی دیالوگ‌ها دروغ‌گو یا صادق‌اند.

در راشومون، دوربین گاهی با سرعت از میان درختان عبور می‌کند، گاه در تأملی ایستا در چهره‌ی یک شخصیت درنگ می‌کند؛ گویی خودِ لنز هم گرفتار تردید و تزلزل در برابر حقیقت است. این رویکرد، بعدها الهام‌بخش نسل‌های زیادی از فیلم‌سازان شد، از برگمان گرفته تا تارانتینو.

اصطلاح «اثر راشومون» (Rashomon Effect) امروز به پدیده‌ای در روانشناسی و علوم اجتماعی تبدیل شده که به اختلاف روایت‌های افراد از یک رویداد واحد اشاره دارد. کوروساوا پیش‌تر از هر نظریه‌پرداز پست‌مدرن، این بحران را درک کرده بود: اینکه حقیقت در جهان انسانی، همواره با دیدگاه، حافظه، منافع و ترس‌ها درآمیخته است.

در نهایت، راشومون فراتر از یک فیلم تاریخی یا درام جنایی، به اثری فلسفی بدل می‌شود. تماشای آن، مانند ایستادن در زیر باران تردید، در ویرانه‌های اخلاق، و گوش سپردن به روایت‌هایی‌ست که هر کدام، حقیقتی دروغین یا دروغی صادقانه‌اند.

***

  • سریال: نوجوانی Adolescence 2025 – فیلیپ بارانتینی 

در سال ۲۰۲۵، سریال بریتانیایی Adolescence  به کارگردانی فیلیپ بارانتینی و با بازی درخشان استیون گراهام و اوون کوپر، به یکی از پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی بدل شد. این مینی‌سریال چهار قسمتی که به‌صورت اختصاصی از نتفلیکس پخش شد، با روایت داستانی تکان‌دهنده از یک نوجوان ۱۳ ساله متهم به قتل همکلاسی‌اش، مرزهای درام جنایی و روان‌شناختی را جابه‌جا کرد و به یکی از پرمخاطب‌ترین و بحث‌برانگیزترین آثار سال تبدیل شد.

داستان سریال حول محور جیمی میلر، نوجوانی آرام و کم‌حرف، می‌چرخد که ناگهان متهم به قتل یکی از همکلاسی‌هایش می‌شود. این اتهام، خانواده، درمانگر او و کارآگاهی که مسئول پرونده است را درگیر کرده و هر یک را به دنبال کشف حقیقت می‌کشاند. سریال با نگاهی عمیق به روان انسان، مفاهیم جرم، بی‌گناهی و حقیقت را مورد بررسی قرار می‌دهد.

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد Adolescence، فیلم‌برداری هر قسمت در یک برداشت پیوسته (one-shot) است. این تکنیک، حس تعلیق و درگیری را برای بیننده به اوج می‌رساند و تجربه‌ای سینمایی و نفس‌گیر را در قالب یک سریال تلویزیونی ارائه می‌دهد. فیلیپ بارانتینی با استفاده از این روش، توانسته است فضای خفقان‌آور و پرتنش داستان را به‌خوبی به تصویر بکشد.

بازی استیون گراهام در نقش ادی میلر، پدر جیمی، با نمایش طیفی از احساسات از انکار تا فروپاشی، یکی از نقاط قوت سریال است. اوون کوپر، در نقش جیمی، با بازی‌ای درون‌گرایانه و پر از ظرافت، توانسته است پیچیدگی‌های روانی یک نوجوان درگیر با بحران را به‌خوبی منتقل کند. همچنین، بازی اشلی والترز در نقش کارآگاه باسکومب و ارین دوهرتی در نقش روان‌شناس بریونی آریستون، به تعمیق داستان و شخصیت‌ها کمک شایانی کرده‌اند.

Adolescence  با استقبال گسترده‌ای مواجه شد و در هفته‌های نخست پخش، به یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های نتفلیکس تبدیل شد. منتقدان، این سریال را به‌عنوان یکی از بهترین آثار درام سال ۲۰۲۵ معرفی کردند. همچنین، این سریال باعث شد تا بحث‌های گسترده‌ای در مورد تأثیرات منفی فضای مجازی و فرهنگ مردسالارانه بر نوجوانان در سطح جامعه و حتی در پارلمان بریتانیا شکل بگیرد.

این اثر، با نگاهی بی‌پرده به واقعیت‌های تلخ دوران نوجوانی در عصر دیجیتال، بیننده را وادار به تأمل و بازنگری در نقش خود در تربیت و حمایت از نسل جوان می‌کند. تماشای این سریال، هرچند ممکن است تلخ و ناراحت‌کننده باشد، اما برای درک بهتر چالش‌های پیش روی نوجوانان و جامعه، ضروری است.

***

  • آلبوم موسیقی:‌ Can’t Rush Greatness 2025 – Central Cee

در ژانویه ۲۰۲۵، رپر بریتانیایی Central Cee  با انتشار نخستین آلبوم استودیویی خود به نام Can’t Rush Greatness، گامی بزرگ در مسیر تثبیت جایگاهش در صحنه جهانی رپ برداشت. این آلبوم، که به‌صورت رسمی در ۲۴ ژانویه منتشر شد، با استقبال گسترده‌ای مواجه شد و توانست در هفته اول انتشار، صدر جدول آلبوم‌های بریتانیا را تصاحب کند و به رتبه نهم در جدول Billboard 200  ایالات متحده دست یابد؛ موفقیتی که برای یک هنرمند رپ بریتانیایی کم‌سابقه است.

Can’t Rush Greatness  با بهره‌گیری از سبک‌های متنوعی همچون هیپ‌هاپ بریتانیایی و دریل، توانسته است فضایی پویا و متنوع خلق کند. حضور هنرمندان برجسته‌ای مانند Young Miko، 21 Savage، Dave، Lil Durk، Skepta و Lil Baby به غنای آلبوم افزوده و نشان‌دهنده توانایی Central Cee در ایجاد همکاری‌های موفق با هنرمندان بین‌المللی است.

این آلبوم با بیش از ۱۹ میلیون استریم در روز نخست انتشار، رکورد بیشترین استریم روزانه برای یک آلبوم رپ بریتانیایی در اسپاتیفای را شکست. در بریتانیا، آلبوم با فروش ۴۲٬۴۷۲ واحد معادل آلبوم، شامل ۲۲٬۶۱۴ از استریم، ۱۷٬۹۳۵ فروش فیزیکی و ۱٬۹۲۳ دانلود، در صدر جدول قرار گرفت. در ایالات متحده نیز، با فروش ۳۷٬۰۰۰ واحد معادل آلبوم، به رتبه نهم Billboard 200 دست یافت؛ موفقیتی که برای یک آلبوم رپ بریتانیایی بی‌سابقه است.

منتقدان موسیقی، Can’t Rush Greatness را به‌عنوان اثری با تولید قوی و همکاری‌های موفق تحسین کردند. با این حال، برخی نقدها به عدم انسجام در محتوای اشعار و ریسک‌پذیری محدود آلبوم اشاره داشتند. با این وجود، توانایی Central Cee در ترکیب سبک‌های مختلف و ایجاد صدایی منحصربه‌فرد، مورد توجه قرار گرفت.

Can’t Rush Greatness نمایانگر بلوغ هنری و جاه‌طلبی Central Cee است؛ آلبومی که با ترکیب سبک‌های متنوع، همکاری‌های برجسته و موفقیت‌های تجاری، جایگاه این هنرمند را در صحنه جهانی رپ تثبیت کرده است. این آلبوم نه‌تنها برای طرفداران رپ بریتانیایی، بلکه برای تمامی علاقه‌مندان به موسیقی رپ، تجربه‌ای شنیدنی و قابل‌تأمل است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، استفاده از سرویس reCAPTCHA گوگل مورد نیاز است که موضوع گوگل است Privacy Policy and Terms of Use.

من با این شرایط موافق هستم .