شعری از پرسی بیش شلی

به مری…[۱]

پرسی بیش شلی[۲]

مترجم: نگار مظفریان

 

اوه مری عزیزم، ای کاش اینجا بودی

با آن چشم‌های روشن و شفاف قهوه‌ای رنگت.

و آن صدای شیرینت، که همچون پرنده‌ای‌ست

که از عشق برای جفت تنهایش

در باغ پیچک با پریشانی می‌خواند؛

این شیرین‌ترین صدایی‌ست که تا به حال شنیده شده!

و سیمایت زیباتر…

از آسمان نیلگون ایتالیاست.

مری عزیزم، زودتر نزد من بیا،

احوالم به هنگام دوری از تو خوش نیست؛

همانگونه‌ که غروب برای ماه کامل،

و گرگ‌ومیش برای ستاره غربی‌ست،

تو نیز، محبوب من، برای من هستی.

 

اوه مری عزیزم، ای کاش اینجا بودی؛

قلعه پژواکی را زمزمه می‌کند: «اینجایم!»[۳]

 

 

…To Mary 

by Percy Bysshe Shelley

O Mary dear, that you were here

.With your brown eyes bright and clear

And your sweet voice, like a bird

Singing love to its lone mate

;In the ivy bower disconsolate

!Voice the sweetest ever heard

…And your brow more

Than the sky

.Of this azure Italy

,Mary dear, come to me soon

;I am not well whilst thou art far

,As sunset to the sphered moon

,As twilight to the western star

.Thou, beloved, art to me

;O Mary dear, that you were here

!’The Castle echo whispers ‘Here

[۱] To Mary…

[۲] Percy Bysshe Shelley

[۳] در این شعر پرسی بیش شلی همسرش، مری شلی، را مخاطب قرار می‌دهد. در سطر آخر شعر، شاعر در قلعه بلند می‌گوید: «اوه مری عزیزم، ای کاش این‌جا بودی» و فقط کلمه آخر جمله‌اش پژواک می‌شود. در ادامه طوری به نظر می‌رسد که انگار مری نیز آن‌جا بوده و پژواک کلمه این‌جا (Here) همچنین اعلام حضور شخصیت مری نیز بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، استفاده از سرویس reCAPTCHA گوگل مورد نیاز است که موضوع گوگل است Privacy Policy and Terms of Use.

من با این شرایط موافق هستم .