بستهی معرفی آثار هنری مهر 1402
- یک کتاب: بیست زخم کاری – محمود حسینیزاد
- یک فیلم: بی رویا 1400 – آرین وزیردفتری
- یک سریال: دامر – هیولا: داستان جفری دامر 2022 -رایان مورفی، ایان برنن
- یک آلبوم موسیقی: Bringing It All Back Home 1965
***
- بیست زخم کاری – محمود حسینیزاد
سروش علینژاد
«همیشه این بوده که وقتی بر مغز میکوفتند، مرد میمُرد و بس. ولی حالا با بیست زخمِ کاری بر فرقِ سر، از جا برمیخیزند و ما را تارومار میکنند…»
رمان با این پیشگفتار از نمایشنامهی «مکبث» از «شکسپیر» آغاز میگردد. بخشی از اثرِ شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی که به موجزترین حالت، فضای حاکم بر «بیست زخم کاری» را بر ما نمایان میکند. فضایی که پر است از حس انتقام، کینه و جاهطلبی.
«محمود حسینیزاد» متولد ۱۳۲۵ در تهران است. نویسندهای که علاوه بر نوشتن رمان و نمایشنامه، آثار متعددی را نیز از ادبیات آلمانی به فارسی برگرداننده است. این نویسنده در سال ۲۰۱۳ به عنوان یکی از برگزیدگان مدال گوته معرفی شده است. همچنین «انستیتو گوته» او را یکی از مهمترین مترجمان ادبیات آلمانی به زبان فارسی میداند.
حسینی زاد در بیست زخم کاری به سراغ داستانی رفته که به بررسی روابط مالی و جاهطلبیهای خانوادهای میپردازد که مالک یکی از بزرگترین هلدینگهای کشور است. داستانی که تلاش دارد تا به موضوعاتی همچون فساد مالی، طمع، خیانت و ریاکاری بپردازد. رمانی که میخواهد آینهای باشد از وضعیت و زیست امروزی.
رمان از ابتدای خود با قتل «حاجعمو» مالک هلدینگ «ریزآبادی» آغاز میشود. شروعی که نمایانگر یک تریلر خشن است و نشان میدهد که با روایتی پرکشش و دارای تعلیق روبرو هستیم.
با اینکه تعداد شخصیتهای داستان نسبتا بالاست و میتواند کمی مخاطب را در ابتدا به دردسر بیندازد، اما نحوهی پرداخت شخصیتها و عمقبخشی به آنها به خوبی انجام شده به طوری که شخصیتی را نمیتوان یافت که بدون اثرگذاری لازم در پیشبرد روایت رها شده باشد. از نکات برجستهی دیگر در رابطه با شخصیتها میتوان به لحن آنها اشاره کرد که سببساز به وجود آمدن داینامیک خوبی بین افراد در داستان شده است.
رمان در لحظات زیادی مرز بین خیال و واقعیت را درهم میشکند و وارد فضای ذهنی شخصیتها، کابوسها و توهماتشان میشود. این موضوع لایههای عمیقتری به رمان میافزاید که نشان میدهد کتابی روبروی ماست که قابلیت نقد و بررسی از وجوه مختلفی را داراست.
همانطور که در ابتدای این معرفی اشاره شد این اثر گوشهچشمی نیز به نمایشنامه مکبث از شکسپیر داشته است. برای مثال همانطور که در نمایشنامهی مکبث، پادشاه اسکاتلند، «دانکن» سردار خودش را از میان دیگر سرداران برجسته میسازد، اینجا هم رابطهی بین حاجعمو به عنوان مالک هلدینگ و «مالک» به عنوان یکی از زیردستهایش چنین چیزی است. در اثر شکسپیر دانکن با وسوسههای «لیدی مکبث» سبب میشود تا مکبث به دلیل جاهطلبی و وسوسهی نفس دانکن را به قتل برساند. اتفاقی که دقیقا بین مالک و حاجعمو با وسوسههای همسر مالک میافتد. قتلی که شروع چالشهای آینده میشود. البته بررسیهای دقیقتر درباره رابطه بینامتنی دو اثر میتواند فراتر از این چند خط برود و خود به یادداشتی جدا بدل شود.
باید اضافه کرد، سریالی نیز به نام «زخم کاری» با کارگردانی «محمدحسین مهدویان» با اقتباس از این رمان ساخته شده است. سریال در جاهایی با روایت موجود در کتاب تفاوتهایی دارد که البته از ویژگیهای بسیاری از اقتباسهای سینماییست.
این رمان را به کسانی که دوست دارند با قلم قدرتمند محمود حسینیزاد آشنا شوند و به فضاهای دراماتیک و در عین حال جنایی علاقهمند هستند، پیشنهاد میکنم.
***
- بی رویا 1400- آرین وزیردفتری
سروش علینژاد
«اگه آدم گذشتهاش را فراموش کنه، بازم همون آدمه یا یکی دیگهاس؟»
شاید این حرف «زیبا» به «رویا» را بتوان کلیدیترین دیالوگ فیلم «بی رویا» نامید.
«آرین وزیردفتری» را بیشتر به عنوان کارگردان فیلمهای کوتاه میشناسند. این کارگردان جوان بعد از تجربههای موفقی که با «هنوز نه» و «مثل بچهی آدم» داشت، این بار سراغ یک سوژهی فلسفی و روانشناختی در مدیوم فیلم سینمایی رفته است.
«بی رویا» جدیدترین اثر او با بازی اثرگذار «طناز طباطبایی» و «صابر ابر» از همان ابتدا به مخاطب میفهماند که با اثری مواجه است که برخلاف جریان مرسوم سینمای ایران حرکت میکند. فیلمی که ما را با یکی از بنیادیترین مفاهیم روبرو میسازد یعنی هویت!
داستان از جایی شروع میشود که دختری (شادی کرمرودی) بدون اینکه نامش را بخاطر بیاورد و بداند کیست با رویا (طناز طباطبایی) روبرو میشود. دختری که به صورت کامل گذشتهی خود را فراموش کرده و حتی در سیستم انگشتنگاری نیروی انتظامی قابل شناسایی نیست. داستان برخورد این دختر -که رویا او را زیبا مینامد- با رویاست.
در این بین رویا نیز در تلاش است تا با همسر خود بابک (صابر ابر) به دانمارک مهاجرت کند. توجه به امر مهاجرت خود به نوعی دیگر برخوردیست با مسئلهی هویت و نسبت انسان با جایی که در آن زیست میکند.
فیلم هرچه که پیش میرود این بی هویتی و فراموشی، آرام آرام از زیبا به خود رویا منتقل میشود! حالا این رویاست که همسرش او را نمیشناسد! پدر و مادرش او را بخاطر نمیآوردند، همکارانش نمیدانند او کیست و به صورت خلاصه هویتش برای همه به صورت کامل از بین رفته! و حالا زیبا کسیست که باید با بابک به دانمارک برود و هویت رویا را مالِ خود کرده است!
فضایی که در ابتدا شاید این تلقی را برای مخاطب به وجود آورد که رویا بیماری اسکیزوفرن است. اما هرچه که جلوتر میرویم فیلم نشانههای بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد و از یک اختلال روانی صرف فراتر میرود. بنظر میرسد افراد بیشتری نیز درگیر این فراموشی و پاک شدن هویتشان هستند. روندی که حالا در مقابلشان هویتی تازه را قرار میدهد تا بپذیرند. وضعیتی که در صورت مطیع نبودن حذف خواهند شد.
این تغییر فضا در بی رویا از یک درام خانوادگی به فیلمی با گرایشات جدّیِ روانشناختی و فلسفی، مخاطب را در برخورد اول گیج میکند. حسی که به شکلی در سطحی دیگر همین بی هویتی و پریشانی را به مخاطب خود نیز منتقل میکند.
آرین وزیردفتری در این فیلم نشان داد که کارگردانیست خلاق و تلاش دارد تا تجربههای تازهای را در سینمای ایران خلق کند. تجربهای که در بی رویا میتواند مخاطب سینما را با خود درگیر کند و او را با این پرسش اساسی روبرو کند که هویتش را چگونه تعریف میکند؟
***
- دامر – هیولا: داستان جفری دامر Dahmer – Monster: The Jeffrey Dahmer Story 2022 – رایان مورفی، ایان برنن
اسماعیل شهیدی
سریال دامر – هیولا: داستان جفری دامر محصول ایالات متحدهی آمریکا در سال 2022 است.
کارگردانی این سریال توسط جنیفر لینچ، پاریس بارکلی، کلمنت ویرگو و گرگ اراکی انجام شده و فصل اول آن در سال ۲۰۲۲ میلادی توسط کمپانی Ryan Murphy Productions تولید و منتشر شده است. نویسندگی فیلمنامه این سریال ایان برنن، رایان مورفی، دیوید مک میلان، جانت ماک و ریلی اسمیت بر عهده داشتهاند و هنرمندانی چون ایوان پیترز، میکائیل لرنید، ختفت فاگناسی و کارن مالینا وایت در این اثر به ایفای نقش پرداختهاند. نیک کیو و وارن الیس نیز موسیقی متن این سریال را ساختهاند.
این سریال اولین بار در تاریخ 21 سپتامبر سال 2022 میلادی توسط نتفلیکس در سطح جهانی عرضه شد و در هفته اول پخش، به رتبه اول این پلتفرم رسید و رکورد جدیدی از میزبان بازدید توسط مخاطبان این شبکه به ثبت رسید. به صورتی که درهفته دوم پخش سریال، نتفلیکس اعلام کرد که این سریال عنوان نهمین مجموعه پربیننده انگلیسی زبان تاریخ را به دست آورده چرا که ۵۶ میلیون نفر تمام قسمتهای آن را مشاهده کردهاند.
این سریال تلویزیونی زندگی جفری دامر را که یکی از هولناکترین قاتلین سریالی آمریکاست، از سالهای اولیه زندگیاش تا زمان دستگیری و در نهایت محکومیت او برای قتل 16 نفر، روایت میکند و عمدهی جنایات و قتلهای او را که در دهه نود میلادی انجام شده، به تصویر میکشد. او که فردی پیچیده، عمدتا منزوی و عمیقا آشفته است، تمایل به انجام خشونتهای افسارگسیخته دارد. این سریال صحنهی به تصویر کشیدن موقعیتهای دلخراشی از قربانیان و همچنین جزئیات وحشتناک قتل و از بین بردن اجساد قربانیان است که این جزئیات شامل تکه تکه کردن آنها، حل کردن آنها در اسید و حتی خوردن گوشت آنهاست.
سریال هیولا سریالی خوشساخت است از این منظر که در بازسازی فضاها، زمانها و شخصیتپردازی دقیق عمل کرده است. با مقایسهی تصاویر مکانهایی مثل آپارتمانی که محل زندگی دامر بود، چهرههای مقتولین و خانواده آنها و همچنین عکسالعمل آنها در دادگاه، نشان میدهد که این پروژه، تمام تلاش و توان خود را بکار گرفته تا نسخهای با بیشترین شباهت به اصل داستان را به مخاطب ارائه کند.
یکی از نقاط قوت این سریال انتخاب بازیگرانش و به ویژه ایوان پترز برای ایفای نقش جفری است که حتی بدون گریم هم بیشترین شباهت را به جفری دامر، قاتل اصلی و واقعی در داستان دارد. ایوان پترز هم به خوبی از عهده نقش روانپریش و غرق در افکار هولناک دامر برآمده است.
در کل میتوان مینیسریال هیولا را سریال موفقی درنظر گرفت در ارائه آنچه باید و تلاش کرده به تصویر بکشد. سریالی که به خوبی بیکفایتی پلیس را نشانه میگیرد که در آن برهه از زمان با بسامد بیشتری اعمال مجرمانه را بر اساس رنگ پوست و گرایش جنسی افراد نادیده میگرفته و نظم اجتماعی بر پایهی تبعیضات مختلف، بستری را برای رشد چنین جنایتهایی بدون هیچ بازخواستی ایجاد کند، تا جایی که غفلت نظام قضایی و قانونی بر افزایش تعداد مقتولین اثر غیرقابل انکار شود. در واقع نکته غمانگیزی که در این ماجرا وجود دارد، این است که یک سیستم امنیتی چقدر میتواند تبعیضآمیز باشد. دامر که پسری آراسته با ظاهری موجه بود، بارها و بارها توسط نیروهای پلیس و قاضی، جواز آزادی دریافت میکند. او که جنایات و جرائم واضحی داشت مدام با رفتار ملایم مسئولین پرونده مواجه میشد و به صورت سیستماتیک به جنون و اعمال جنایتکارانهاش ادامه میدهد.
پرونده وحشتناک جفری که شامل ۱۶ فقره قتل بود، چه در زمان خودش و چه تا به امروز به قدری مورد توجه افراد مختلف قرار گرفت که بارها و بارها آثار مختلفی بر اساس آن ساخته شد؛ اما هیچ کدام از آنها مثل این مینیسریال نتفلیکس مورد توجه مخاطبان تلویزیونی، منتقدان و دیگر افراد قرار نگرفته است.
***
- Bringing It All Back Home 1965 – باب دیلن
فرشاد صحرایی
پنجمین آلبوم استودیویی باب دیلن که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد نه تنها از لحاظ ژانر موسیقی با آلبومهای پیشینش تفاوت داشت بلکه از لحاظ محتوایی هم گام مهمی برای دیلن محسوب میشد.
باب دیلن قبل از انتشار این آلبوم با آثاری مثل Freewheeling bob dylan جایگاه خود را به عنوان تاثیرگذارترین خوانندهی فولک معترض در بین مخاطبین تثبیت کرده بود و ترانههایش پای ثابت شعارهای جنبشهای مدنی به شمار میرفتند.
این آلبوم به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول که شامل ۷ قطعه میشود ریشه در موزیک راک دارد و بخش دوم که ۴ قطعه دارد فولک است. این تغییر سبک با واکنش شدید هواداران مواجهه شد و حتی عدهای با سر دادن فریاد «یهودا» از اون به عنوان یک خیانتکار یاد کردند.
به عقیدهی منتقدان دیدار باب دیلن با گروه بیتلز علت گرایش این آلبوم به موسیقی راک است. ترانهسرایی که اصلیترین ستون آثار دیلن است در این آلبوم هم از لحاظ فرم پیچیدهتر شده و هم محتوا. لحن ترانهها سوررئالگونه است و سرشار از آرایههای ادبیاند. عدهای استفاده از جریان سیال ذهن در این آلبوم را ناشی از نسل بیت دانستهاند و عدهای دیگر استعارههای دیلن در ترانهی love minus zero را برگرفته از اشعار ادگار آلن پو دانستهاند.
این آلبوم با وجود دو دسته کردن طرفداران دیلن توانست به لیست ده آلبوم پرفروش چارت برسد و از دید نشریههایی مثل رولینگ استون به عنوان یکی از بهترین آلبومهای تاریخ موسیقی ثبت شود. ترانهی subterranean homesick blues هم صاحب اولین موزیکویدیوی رسمی دنیاست و هم کارشناسان قافیهبازی و ریتم تند این ترانه را الهامبخش موسیقی رپ شمردهاند.
جیمز مگنولد هم قرار است با بازی تیموتی شالامه فیلمی بر اساس تغییر سبک باب دیلن از موسیقی فولک به الکتریک بسازد.