- کتاب: «تریستسا» – جک کرواک
- فیلم: Still Walking – Hirokazu Kore-eda (ژاپن، ۲۰۰۸)
- سریال: The Hour – BBC 2011-2012
- آلبوم موسیقی: Konnichiwa – Skepta (2016)
***
- کتاب: «تریستسا» – جک کرواک (نشر چشمه – ترجمهی محمد رزازیان)
«تریستسا» یکی از آثار کمتر خواندهشدهی جک کرواک، نویسندهی جریان بیت است؛ نویسندهای که بیشتر با رمان «در جاده» شناخته میشود. این کتاب، که نخستینبار در سال ۱۹۶۰ منتشر شد، حاصل سفر کرواک به مکزیکوسیتی و آشناییاش با زنی مرموز و شکننده به نام «تریستسا» است. کرواک در این اثر، در قالب روایتی نیمهخودزندگینامهای، رابطهای پرفرازونشیب را با نگاهی شاعرانه و گاه تلخ به تصویر میکشد؛ رابطهای که میان شور زندگی و سایهی ویرانی در نوسان است.
«تریستسا» زنی است زیبا و در عین حال آسیبپذیر؛ گرفتار فقر، اعتیاد و گذشتهای مبهم. کرواک او را با چنان شفقتی توصیف میکند که حتی در لحظاتی که بیثباتی یا سرکشیاش آشکار میشود، حس انسانیتش پررنگ باقی میماند. راوی، که خود چهرهای شبیه خود نویسنده دارد، در کوچهپسکوچههای مکزیکوسیتی با تریستسا قدم میزند، به موسیقی خیابانی گوش میدهد، از بوی تاکو و تکیلا سرخوش میشود و درعینحال با واقعیت تلخ اعتیاد و فرسایش روح انسانی دستبهگریبان است.
زبان کتاب، همان نثر شلختهوار و ریتمیک کرواک است؛ جملهها طولانی و سیالاند، با ضرباهنگی که گویی حاصل بداههنویسی است. اما در زیر این سیالیت، نوعی مراقبه و شفقت عمیق وجود دارد. «تریستسا» یادآور این نکته است که نویسندهی بیتها فقط به دنبال شور سفر و آزادی نبوده، بلکه دغدغهی معنای عشق، رنج و نجات را هم داشته است.
این اثر، تصویری زنده از مکزیک دهه پنجاه به دست میدهد: رنگهای بازارها، بوی خیابانهای غبارآلود، کافههای کوچک و محلههایی که نور زرد عصرگاهی روی دیوارهایشان میرقصد. اما در عمق ماجرا، جستوجویی شخصی جریان دارد: تلاشی برای درک دیگری و در عین حال یافتن معنا در دل بیثباتی زندگی.
«تریستسا» کتابی است کوتاه اما عاطفی؛ اثری که میتواند خواننده را با وجه لطیفتر و دروننگر کرواک آشنا کند. اگر به ادبیات بیت و روایتهای شاعرانه از عشقهای محکوم به فنا علاقه داری، این کتاب تجربهای صمیمی و گاه اندوهبار خواهد بود؛ سفری در خیابانهای مکزیک و در ژرفای قلب انسانی که میان رهایی و تباهی سرگردان است.
***
- فیلم: Still Walking – Hirokazu Kore-eda (ژاپن، ۲۰۰۸)
«Still Walking» یا «همچنان در حال قدمزدن» ساختهی هیروکازو کورهئدا، یکی از لطیفترین و انسانیترین آثار سینمای ژاپن معاصر است؛ فیلمی آرام، کمحادثه و عمیق که در سکوت و جزئیات کوچک، معنای خانواده و گذر زمان را به تصویر میکشد. برخلاف آثار پرهیاهوی هالیوودی، این فیلم با ریتمی آهسته و نگاه مراقبهگر، ما را به دل یک روز عادی در زندگی خانوادهای ژاپنی میبرد؛ روزی که زیر سطح آرامش، لایههای پنهان از رنج، عشق و آشتی در جریان است.
داستان دربارهی خانواده «یوکویاما»ست که برای سالگرد مرگ پسر ارشدشان گرد هم میآیند. ریوته، پسر دوم، همراه همسر و پسرخواندهاش به خانهی والدین میآید؛ والدینی که هنوز با فقدان فرزند اول و توقعات برآوردهنشده از پسر دوم درگیرند. در طول یک روز، گفتوگوهای ظاهراً ساده بر سر غذا، خرید و خاطرات، آرامآرام زخمهای قدیمی را آشکار میکند: حس گناه، حسادت و فاصلهای که سالها میان اعضای خانواده انباشته شده است.
کورهئدا با دوربینی بیادعا و قاببندیهایی که یادآور نقاشیهای سنتی ژاپنی است، فضای خانه و باغچه را همچون یک شخصیت زنده میسازد. رنگهای ملایم و نور طبیعی، گرمایی صمیمی به صحنهها میبخشند. اما در پس این آرامش، نوعی غم پنهان جریان دارد؛ احساسی که از ناتوانی انسان در بازگرداندن گذشته سرچشمه میگیرد.
بازی بازیگران، بهویژه «کیرین کیکی» در نقش مادر، حیرتانگیز است: او با حرکات کوچک، نگاههای کوتاه و مکثهای حسابشده، عمق احساسات شخصیت را منتقل میکند. موسیقی در فیلم بسیار کم است و همین سکوت، اجازه میدهد صدای بشقابها، نسیم درختان و گامهای آهسته، بار احساسی صحنه را حمل کنند.
«Still Walking» دربارهی پیوندهای خانوادگی است، اما در معنایی گستردهتر، دربارهی انسان و گذر زمان سخن میگوید: دربارهی لحظات معمولی که پس از رفتن، تبدیل به خاطرهای عزیز میشوند. این فیلم برای تماشاگرانی که به قصههای درونی، روابط پیچیده خانوادگی و تأمل در معنای زیستن علاقه دارند، تجربهای آرام و در عین حال عمیق است؛ اثری که پس از پایان، مانند نسیمی نرم در ذهن باقی میماند.
***
- سریال: The Hour – BBC 2011-2012
«The Hour» یک درام تلویزیونی خوشساخت از شبکه بیبیسی است که در دو فصل پخش شد و با وجود تحسین منتقدان، زیر سایهی آثار پرسروصداتر باقی ماند. داستان در دههی ۱۹۵۰ لندن میگذرد و مخاطب را به پشتصحنهی تولید یک برنامه خبری تلویزیونی تازه میبرد؛ جایی که سیاست، روزنامهنگاری و روابط شخصی در هم تنیده میشوند.
داستان حول سه شخصیت اصلی شکل میگیرد: «بلی هوپ» (بن ویشاو)، خبرنگاری باهوش و سرکش؛ «فردی لاینز»، تهیهکنندهای جاهطلب و ماجراجو؛ و «هکتور مدکراف» (دومینیک وست)، مجری خوشچهره اما اسیر سازشهای سیاسی. آنها میخواهند با راهاندازی برنامهای نو، به تلویزیون بریتانیا نگاهی تازه و جسورانه بدهند. اما خیلی زود درمییابند که کارشان فقط روایت خبر نیست؛ بلکه باید با سانسور، فشار دولت، بحرانهای بینالمللی (از جمله ماجرای کانال سوئز) و حتی توطئهای مرموز در سرویسهای امنیتی مقابله کنند.
فیلمنامه با دقت، تضاد میان آرمانگرایی خبرنگاران و واقعیتهای سیاست و رسانه را میکاود. ریتم داستان، تلفیقی از هیجان جاسوسی و درام شخصیتمحور است. هر قسمت علاوه بر پرداختن به روابط شخصی و عشقی میان شخصیتها، گرهی تازه از پروندهای مخفی را باز میکند و مخاطب را در تعلیقی هوشمندانه نگه میدارد.
از نظر بصری، «The Hour» با طراحی صحنهای درخشان، فضای لندن دههی پنجاه را زنده میکند: استودیوهای تلویزیونی با چراغهای بزرگ و دکورهای مینیمال، خیابانهای مهگرفته، کافههایی که خبرنگاران در آن به بحثهای داغ مشغولند. موسیقی متن، با تمی جاز و ملایم، حالوهوای دوره را تکمیل میکند و یادآور فضای آثار سینمایی نوآر است.
بازی بازیگران، بهویژه بن ویشاو و رومولا گارای در نقش بلی و بل، لایهای عاطفی و انسانی به سریال میبخشد. روابط پیچیده و انتخابهای اخلاقی شخصیتها، «The Hour» را از یک تریلر صرف فراتر میبرد و به اثری دربارهی صداقت حرفهای، آزادی بیان و هزینههای آن تبدیل میکند.
این مجموعه برای دوستداران درامهای هوشمند، تاریخ معاصر و داستانهایی که پشت صحنهی رسانه را به تصویر میکشند، انتخابی فوقالعاده است. «The Hour» نشان میدهد که چگونه تلویزیون بریتانیا میتواند با روایتی آرام اما پرتنش، ترکیبی از جذابیت سرگرمکننده و دغدغههای جدی اجتماعی را عرضه کند.
***
- آلبوم موسیقی: Konnichiwa – Skepta (2016)
«Konnichiwa» چهارمین آلبوم استودیویی Skepta، رپر و تهیهکننده بریتانیایی است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و نقطهی اوج جنبش «Grime» در انگلستان بهشمار میآید. اگرچه این آلبوم در زمان انتشارش جایزه «مرکوری پرایز» را برد و میان منتقدان تحسین شد، اما هنوز برای بسیاری از مخاطبان عمومی، کمتر از همتایان آمریکایی شناخته شده است.
آلبوم در ۱۲ قطعه، تصویری از لندن معاصر و فضای فرهنگی مهاجران آفریقایی-کارائیبی را ترسیم میکند؛ جهانی که در آن خیابان، موسیقی و سیاست به هم گره میخورند. از نخستین ترک، “Konnichiwa”، Skepta لحن بیپروا و شخصی خود را به نمایش میگذارد: او از استقلال هنری، مقاومت در برابر صنعت موسیقی و وفاداری به ریشههای خیابانی سخن میگوید.
قطعاتی مثل “Shutdown” و “That’s Not Me” با ضربآهنگهای تند، بیسهای کوبنده و بازیهای زبانی خلاقانه، یادآور انرژی خام رپ بریتانیایی هستند. در کنار اینها، ترکهایی چون “Lyrics” و “Crime Riddim” لحنی تیرهتر و تأملبرانگیزتر دارند و از فشار شهرت، خشونت شهری و نگاه رسانهها به هنرمندان سیاهپوست سخن میگویند. حضور مهمانانی چون Pharrell Williams و Novelist تنوع صوتی آلبوم را بیشتر میکند، در حالی که تولید مینیمال و ضربآهنگهای صنعتی، فضایی مدرن و سرد به موسیقی میبخشند.
یکی از نقاط قوت «Konnichiwa» صداقت بیپردهی Skepta است. او هم از غرور و موفقیت میگوید و هم از شک و ناامنی؛ همین توازن، آلبوم را از یک جشن سادهی خیابانی فراتر میبرد و به بیانیهای شخصی درباره هویت و جایگاه در جامعه بدل میسازد.
«Konnichiwa» نهتنها برای دوستداران رپ و Grime، بلکه برای هر شنوندهای که میخواهد با صحنهی موسیقی زیرزمینی بریتانیا آشنا شود، اثری ضروری است. این آلبوم نشان میدهد که چگونه رپ میتواند آینهی زندگی روزمره، سیاست و فرهنگ باشد و درعینحال، ریتم و واژگان را به تجربهای شورانگیز و زنده تبدیل کند. شنیدن آن، سفری است به کوچههای لندن و ذهن هنرمندی که میان جهان زیرزمینی و موفقیت جهانی در حال حرکت است.