شینکیچی تاکاهاشی؛ صدای ذن و مدرنیسم در شعر ژاپن
شینکیچی تاکاهاشی (Shinkichi Takahashi) با نام ژاپنی 高橋 新吉 (۲۸ ژانویه ۱۹۰۱ – ۵ ژوئن ۱۹۸۷) از مهمترین شاعران معاصر ژاپن به شمار میآید؛ شاعری که در مرز میان سنت و نوگرایی، زبان تازهای برای بیان تجربههای درونی و فلسفی گشود. او در استان اِهیمه به دنیا آمد و در جوانی با جریانهای هنری اروپا، بهویژه دادائیسم (Dadaism)، آشنا شد. همین مواجهه، سبب شد تا نخستین دفترهای شعریاش با زبان و تصاویری ساختارشکنانه منتشر شوند و نام او را به عنوان یکی از چهرههای اصلی دادائیسم در ژاپن تثبیت کنند.
اما مسیر هنری تاکاهاشی در همانجا متوقف نشد. او در ادامه زندگی به آموزههای ذن بودیسم علاقهمند شد و این نگاه، شعرش را از آشوبهای ذهنی به سوی نوعی روشنایی و سادگی سوق داد. او توانست با ترکیب تجربههای عرفانی ذن و بیان آزاد مدرنیستی، شعری بیافریند که هم از سکوت و مراقبهٔ شرقی تغذیه میکرد و هم از جسارت و بازیگوشی هنر غربی.
مجموعههای مشهور او مانند Triumph of the Sparrow: Zen Poems of Shinkichi Takahashi و After Images نشان میدهند که چگونه میتوان مفاهیم عمیق معنوی را در قالب زبانی موجز، تصویری و سرشار از زندگی بیان کرد. بسیاری از منتقدان، تاکاهاشی را یکی از معدود شاعران ژاپنی میدانند که توانست پلی میان زیباییشناسی سنتی هایکو و شعر آزاد مدرن بسازد، بیآنکه در دام تقلید یا تکرار بیفتد.
شعر «The Ocean» نمونهای درخشان از نگاه اندیشمندانه و خیالپرداز تاکاهاشی است. در این اثر، او اقیانوس را استعارهای برای آینده و ناشناختههای زندگی برمیگزیند. شاعر بر لبهٔ صخرهای ایستاده و به ژرفای دریا مینگرد؛ نگریستنی که به مکاشفهای دربارهی زمان و گام نهادن به سوی نامعلوم بدل میشود.
او آینده را همچون «پاهای نوزادی که هنوز راه رفتن نیاموخته» توصیف میکند؛ تصویری لطیف که بیپناهی و امکان بکر بودن لحظههای پیشِ رو را نشان میدهد. همزمان، «آتشهای ماهیگیران در افق» یادآور امید و روشنایی است، هرچند که این روشنایی در دل تاریکی شناور است.
در پایان شعر، گویی راوی تن به آب میسپارد و در اقیانوس فرو میرود؛ حرکتی که میتواند هم معنای شجاعت برای ورود به آینده را داشته باشد و هم نمادی از رها کردن خویشتن در برابر عظمت ناشناختهها.
«The Ocean» همانند بسیاری از اشعار تاکاهاشی، مرز میان واقعیت بیرونی و تجربهی درونی را از میان برمیدارد. این شعر، دعوتی است برای ایستادن در برابر سکوت و ژرفا؛ جایی که ترس و آزادی، تاریکی و نور، همه در یک چشمانداز وسیع با هم آمیختهاند.
جمعبندی
شینکیچی تاکاهاشی شاعری است که توانست در طول حیاتش راهی بیهمتا در ادبیات معاصر بگشاید. او با جسارت یک نوآور و با آرامش یک مراقبهگر، شعر را به فضایی برای جستوجوی حقیقت، سادگی و حضور در لحظه تبدیل کرد. «The Ocean» از جمله آثاری است که این روحیه را بهخوبی آشکار میکند؛ شعری که مخاطب را به تماشای آینده و به پذیرش رازهای زندگی فرامیخواند.
در ادامه ترجمه این شعر را از ستایش صبحخیز میخوانید:
اقیانوس
شاعر: شینکیچی تاکاهاشی
برگردان: ستایش صبحخیز
آن عمق نامتناهی اقیانوس بود.
که ایستاده بر لبهی آن بهسوی ژرفای اقیانوس نگاه میکردم.
بهطرز هولناکی نزدیک به سقوط،
آنچه در اندیشهام رقم میخورد آیندهام بود.
عقربه های ساعت برایم همچون پاهای کودکیست که هنوز راه رفتن نیاموخته است.
بیاهمیت از هر اتفاقی ناچار روی این صخرهی شیبدار میایستم
دندان های خود را میفشارم و چشمانم را میبندم.
آیندهی تجربه نشدهی خود را مانند حلقهی آتش ماهیگیرانی میبینم
که تاریکی آن را احاطه کرده است.
تصور میکنم بدنم در اقیانوس در حال غرق شدن است.
The ocean
The ocean was bottomlessly deep.
Standing at the edge of the ocean
I looked toward the bottom of the ocean.
Dangerously near tumbling off,
What I thought of was the things of my future.
Time was imagined like the legs of an infant who has not yet walked.
No matter what happens anywhere
There is nothing else to do
But stand on this steep cliff, clench my teeth, and close my eyes.
The inexperienced future
Like fisherman’s fires flickering past the horizon
Has darkness around itself.
I seem to have thrown my body into that ocean.