معرفی کتاب، فیلم و… – شهریور ۱۴۰۳

  • یک کتاب: خواب در باغ گیلاس – ازهر جرجیس/ سروش علی‌نژاد
  • یک فیلم: دختر دیگر بولین 2008 – جاستین چادویک/ مانی فرازمند
  • یک سریال:  چرنوبیل 2019 – یوهان رنک/ سروش علی‌نژاد
  • یک آلبوم موسیقی: A Moon Shaped Pool 2016 – Radiohead/ فرشاد صحرایی

***

  • یک کتاب: خواب در باغ گیلاس – ازهر جرجیس (نشر ثالث – ترجمه محمد حزبایی‌زاده)

سروش علی‌نژاد

رمان «خواب در باغ گیلاس»، اثر نویسنده عراقی ازهر جرجیس، یکی از تأثیرگذارترین آثار ادبیات معاصر عربی است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به سرعت به یکی از پرمخاطب‌ترین کتاب‌ها در حوزه ادبیات جنگ و مهاجرت تبدیل شد. ازهر جرجیس با سبک خاص و شاعرانه‌اش، توانسته است داستانی عمیق از زندگی در عراق جنگ‌زده و اثرات جنگ و تبعید بر زندگی مردم عادی را به تصویر بکشد. در این یادداشت، به بررسی داستان، مضامین اصلی و سبک نگارش این رمان خواهیم پرداخت.

خواب در باغ گیلاس داستان زندگی سعید، مردی عراقی است که پس از سال‌ها زندگی در تبعید و مهاجرت، به کشور خود بازمی‌گردد. او پس از تحمل سال‌ها دوری از وطن و تجربه تبعید، به عراق بازمی‌گردد تا با گذشته خود مواجه شود. او با بازگشت به کشورش، درگیر مسائلی مانند هویت، وطن و جستجوی معنای زندگی می‌شود. او با شخصیت‌های متعددی در این سفر آشنا می‌شود که هرکدام نماینده بخشی از جامعه عراق و تاثیرات جنگ بر مردم هستند.

جرجیس با خلق دنیایی واقعی و ملموس، مخاطب را با سرنوشت مردمی آشنا می‌کند که تحت تأثیر جنگ و خشونت، دچار تغییرات عمیق و بنیادینی در زندگی خود شده‌اند. این رمان بیش از هر چیز، روایتگر جستجوی هویت و معنای زندگی در دنیایی است که تحت تأثیر جنگ، تبعید و مهاجرت تغییر کرده است.

یکی از مضامین اصلی رمان خواب در باغ گیلاس، تأثیرات جنگ بر روح و روان مردم است. جنگ، نه تنها جسم انسان‌ها، بلکه روح و هویت آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سعید و دیگر شخصیت‌های داستان، با زخم‌های ناشی از جنگ دست و پنجه نرم می‌کنند و تلاش می‌کنند تا معنایی برای زندگی خود پیدا کنند. ازهر جرجیس به شکلی زیبا و دقیق، تأثیرات جنگ را بر نسل‌های مختلف به تصویر می‌کشد.

مهاجرت و تبعید یکی دیگر از مضامین مهم این رمان است. سعید به عنوان یک مهاجر، در جستجوی هویت و تعلق است. او در طول داستان با احساسات پیچیده‌ای مانند تنهایی و بیگانگی مواجه می‌شود. ازهر جرجیس با روایت داستان زندگی سعید و دیگر مهاجران، تصویری از زندگی در غربت ارائه می‌دهد که برای بسیاری از مخاطبان قابل درک است. مهاجرت در این رمان نه تنها به عنوان یک حرکت فیزیکی، بلکه به عنوان یک تغییر روحی و روانی نیز مطرح می‌شود.

سعید در طول رمان، با سوالاتی درباره هویت و وطن مواجه است. او به عراق بازمی‌گردد تا خود را دوباره بیابد، اما متوجه می‌شود که کشورش دیگر مانند گذشته نیست. ازهر جرجیس در این رمان به بررسی عمیق مفهوم وطن می‌پردازد. آیا وطن تنها یک مکان جغرافیایی است یا مفهومی ذهنی و احساسی که با خاطرات و تجربیات ما شکل می‌گیرد؟ این سوالات فلسفی، بخشی از پیچیدگی داستان را تشکیل می‌دهند.

ازهر جرجیس در خوتب در باغ گیلاس از زبانی ساده، اما در عین حال شاعرانه و پر از احساسات استفاده کرده است. توصیفات دقیق او از شخصیت‌ها، مناظر و احساسات درونی آن‌ها، خواننده را به دنیای داستان نزدیک می‌کند. جرجیس با بهره‌گیری از شیوه‌های روایی متنوع، داستانی چندلایه و پیچیده خلق کرده که به مرور زمان و در طول داستان به آرامی آشکار می‌شود.

سبک نگارش جرجیس، علاوه بر زیبایی زبانی، به لحاظ محتوایی نیز حاوی تأملات عمیق فلسفی است. او با ترکیب خاطرات، رویاها و تأملات شخصیت‌ها، داستانی ساخته که نه تنها بازتاب‌دهنده وضعیت اجتماعی و سیاسی عراق است، بلکه به پرسش‌های عمومی‌تر درباره سرنوشت و معنای زندگی نیز پاسخ می‌دهد.

خواب در باغ گیلاس رمانی است که هر کسی که به ادبیات معاصر و موضوعات انسانی همچون جنگ، مهاجرت و هویت علاقه‌مند است، باید آن را بخواند. ازهر جرجیس با روایتی قوی و احساسی، موفق شده است داستانی درباره انسان‌هایی که در جستجوی هویت و معنای زندگی هستند، به تصویر بکشد. این رمان همواره مخاطب را به تفکر وادار می‌کند و او را با سوالاتی عمیق درباره هویت و وطن روبرو می‌سازد.

***

  • یک فیلم: دختر دیگر بولین 2008 – جاستین چادویک

مانی فرازمند

فیلم “The Other Boleyn Girl” (دختر دیگر بولین) برگرفته از کتابی به همین نام، نوشته فیلیپا گرگوری است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این فیلم تاریخی و درام به کارگردانی جاستین چادویک ساخته شده و با مدت زمان ۱۱۵ دقیقه، تصویری جذاب از مناسبات قدرت در دوره‌های گذشته را به تصویر می‌کشد. هرچند این داستان در انگلستان رخ می‌دهد، مناسباتی که در فیلم به نمایش گذاشته می‌شود، در سراسر جهان در دوران‌های مختلف مشابه بوده است.

“The Other Boleyn Girl” روایتگر داستان خانواده‌ای نیمه اشراف‌زاده به نام بولین است که شامل دو دختر و یک پسر می‌شود. نقش دو دختر این خانواده را بازیگران مطرح هالیوود، ناتالی پورتمن و اسکارلت جوهانسون ایفا می‌کنند. این دو با اجرای بی‌نظیر خود توانسته‌اند احساسات و درگیری‌های درونی شخصیت‌هایشان را به خوبی منتقل کنند و پیچیدگی‌های روابط خانوادگی و سیاسی را به نمایش بگذارند.

بخش بزرگی از فیلم در قلعه‌ها و مکان‌های تاریخی منطقه کنت انگلستان فیلم‌برداری شده است که جلوه‌های بصری بی‌نظیری را به فیلم اضافه کرده و حس تاریخی بودن آن را تقویت می‌کند.

در این فیلم، پادشاه انگلستان، هنری هشتم، پس از مشکلات مکرر در به دنیا آمدن وارثی برای تاج و تخت، دچار نوعی اضطراب و نگرانی روانی می‌شود. در این حین، او تصمیم می‌گیرد به مناطق مختلف کشور، از جمله منطقه‌ای که خانواده بولین در آن زندگی می‌کنند، سرکشی کند. این دیدار نه تنها سیاسی است، بلکه مقدمه‌ای برای ورود خانواده بولین به دربار و ماجراهای پیچیده آن خواهد بود.

خانواده بولین تحت تأثیر دایی جاه‌طلب خود قرار دارند. این دایی که نقشی مهم و تأثیرگذار در سرنوشت خانواده بازی می‌کند، با نفوذ و جاه‌طلبی خود، نقشه‌هایی را برای بالاتر بردن موقعیت خانوادگی خود در سر دارد. مادر این خانواده نیز از طبقه اشرافی و عضو خانواده هاوارد است، اما پدر خانواده به دلیل ضعف‌های شخصیتی و جایگاهی، توان مقاومت در برابر نقشه‌های دایی را ندارد و اجازه می‌دهد خانواده‌اش در بازی‌های قدرت و سیاست درگیر شوند.

گرچه خانواده بولین از لحاظ جایگاهی در رده اشراف قرار دارند، اما نسبت به خانواده هاوارد، جایگاه پایین‌تری دارند. این اختلاف طبقاتی و مبارزه برای بالا بردن جایگاه اجتماعی، محور اصلی بسیاری از درگیری‌های درون‌داستانی است و به خوبی تناقض‌ها و انگیزه‌های مختلف شخصیت‌ها را برجسته می‌کند.

یکی از جنبه‌های کلیدی فیلم، تمرکز بر روابط عاشقانه و قدرت در دربار هنری هشتم است. آن بولین (با بازی ناتالی پورتمن) و مری بولین (با بازی اسکارلت جوهانسون)، هر دو در مرکز توجهات پادشاه قرار می‌گیرند. این مثلث عشقی، علاوه بر پرداخت به مناسبات عاطفی، به تضادهای قدرت و نقش‌های سیاسی نیز می‌پردازد. در حالی که هر دو خواهر تلاش می‌کنند تا پادشاه را تحت تأثیر قرار دهند و از این طریق قدرت بیشتری برای خانواده خود کسب کنند، ماجراها و نقشه‌های پشت پرده خانوادگی به اوج خود می‌رسد.

فیلم “The Other Boleyn Girl” در سایت IMDb امتیاز ۶.۷ از ۱۰ را کسب کرده و در سایت Rotten Tomatoes نیز ۴۳٪ از ۱۰۰٪ را به خود اختصاص داده است. هرچند برخی از منتقدان به دیالوگ‌ها و اجرای احساسی بازیگران ایراداتی گرفته‌اند، اما فیلم به دلیل بازنمایی دقیق دوران تاریخی و بازی‌های قوی پورتمن و جوهانسون، توجه بسیاری از علاقه‌مندان به درام‌های تاریخی را جلب کرده است.

این فیلم برای کسانی که به درام‌های تاریخی علاقه‌مندند و به روابط پیچیده قدرت و عشق در دوره‌های گذشته توجه دارند، بسیار جذاب است. “The Other Boleyn Girl” ترکیبی از تاریخ، سیاست، و تراژدی است که با روایتی پرکشش و فضاسازی‌های تاریخی، مخاطب را به دل دربار هنری هشتم و مناسبات پرپیچ و خم آن می‌برد.

***

  • یک سریال:  چرنوبیل 2019 – یوهان رنک

سروش علی‌نژاد

سریال «چرنوبیل» که در سال ۲۰۱۹ توسط شبکه HBO پخش شد، یکی از موفق‌ترین و تحسین‌شده‌ترین سریال‌های کوتاه تاریخی است. این سریال به کارگردانی یوهان رنک و نویسندگی کریگ مازین، به بررسی حادثه هولناک انفجار نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ و پیامدهای فاجعه‌بار آن می‌پردازد. چرنوبیل با ارائه تصویری دقیق و تکان‌دهنده از یکی از بزرگترین فجایع انسانی قرن بیستم، توانست جایگاه ویژه‌ای در میان مخاطبان و منتقدان پیدا کند و جوایز متعددی از جمله جوایز امی و گلدن گلوب را از آن خود کند.

این سریال در ژانر درام تاریخی و مهیج قرار می‌گیرد و با استفاده از فضایی واقع‌گرایانه، جزئیات مربوط به انفجار چرنوبیل، تلاش‌های تیم‌های نجات، سیاست‌های دولت شوروی و تاثیرات بلندمدت این فاجعه را به تصویر می‌کشد. «چرنوبیل» برخلاف بسیاری از آثار تاریخی، تمرکز خود را نه تنها بر واقعه، بلکه بر انسان‌ها و تصمیماتی که به این فاجعه منجر شد، معطوف کرده است.

سریال چرنوبیل در ۵ قسمت و به شکلی فشرده، داستان این حادثه و عواقب آن را روایت می‌کند. داستان از زمان انفجار در نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل در شهر پریپیات آغاز می‌شود؛ زمانی که واکنش‌های اولیه دولت و مدیران نیروگاه در مقابل این حادثه، با بی‌توجهی و انکار همراه است. این انکار و مدیریت نادرست باعث می‌شود که اثرات رادیواکتیوی ناشی از انفجار، به شدت گسترش یابد و هزاران نفر را تحت تأثیر قرار دهد.

در این میان، سریال به شخصیت‌هایی می‌پردازد که تلاش می‌کنند حقیقت را روشن کنند و از گسترش بیشتر فاجعه جلوگیری کنند. از جمله شخصیت‌هایی که در مرکز داستان قرار دارند، والری لگاسف (با بازی جرد هریس)، دانشمند هسته‌ای برجسته شوروی، و بوریس شربینا (با بازی استلان اسکارسگارد)، یکی از مقامات دولتی شوروی هستند. لگاسف به عنوان یک شخصیت محوری، مسئولیت بررسی این حادثه و پی‌بردن به علت آن را بر عهده دارد و با چالش‌های بسیاری در مسیر افشای حقیقت روبه‌رو می‌شود.

یکی از نقاط قوت چرنوبیل بازیگری بی‌نظیر بازیگران آن است. جرد هریس در نقش والری لگاسف، به‌خوبی توانسته تعارض‌های درونی و فشارهایی که این شخصیت با آن مواجه است را به نمایش بگذارد. همچنین، استلان اسکارسگارد در نقش بوریس شربینا، تحولی بزرگ را در شخصیت خود نشان می‌دهد؛ از یک مقام دولتی شکاک و نسبتاً بی‌اعتنا، به فردی که واقعیت فاجعه را می‌پذیرد و برای مقابله با آن تلاش می‌کند.

امیلی واتسون نیز در نقش اولیانا خومیوک، دانشمندی خیالی که نماینده تلاش‌های علمی و وجدان علمی در مقابل مدیریت ناکارآمد دولتی است، حضوری قوی و تاثیرگذار دارد. هر کدام از این شخصیت‌ها نماد یک رویکرد یا دیدگاه نسبت به فاجعه چرنوبیل هستند و بازیگران به خوبی توانسته‌اند این نقش‌ها را با عمق و پیچیدگی بازی کنند.

یکی از نکات برجسته در چرنوبیل، توجه به جزئیات تاریخی و واقع‌گرایی در طراحی صحنه و لباس است. فیلم‌برداری در مناطق شوروی سابق انجام شده و به خوبی فضای سرد و خشک آن دوران را به تصویر می‌کشد. از لحظات ابتدایی که انفجار رخ می‌دهد تا تأثیرات رادیواکتیوی بر محیط زیست و انسان‌ها، تصاویر به شکلی تأثیرگذار و تکان‌دهنده ارائه شده‌اند. طراحی صحنه‌های شهر پریپیات، بیمارستان‌ها، و حتی نیروگاه هسته‌ای به شکلی دقیق و وفادار به واقعیت بازسازی شده است.

چرنوبیل فراتر از یک سریال تاریخی صرف است؛ این سریال به موضوعات گسترده‌تری همچون حقیقت، مسئولیت‌پذیری و فساد می‌پردازد. یکی از پیام‌های کلیدی سریال این است که چگونه پنهان‌کاری و انکار می‌تواند منجر به فجایعی عظیم شود. علاوه بر این، سریال به بررسی تأثیرات عمیق رادیواکتیویته بر انسان‌ها و محیط زیست می‌پردازد و تأکید می‌کند که چگونه تصمیمات نادرست مدیریتی می‌توانند جان میلیون‌ها نفر را به خطر بیندازند.

چرنوبیل یک سریال کوتاه اما بسیار تأثیرگذار است که با روایتی دقیق و واقعی از یکی از بزرگ‌ترین فجایع قرن بیستم، مخاطب را با سؤالات عمیقی درباره قدرت، فساد و حقیقت مواجه می‌کند. این سریال با بازی‌های قوی، طراحی صحنه‌های واقع‌گرایانه و فضاسازی استثنایی، یکی از بهترین آثار تلویزیونی سال‌های اخیر به شمار می‌آید.

اگر به سریال‌هایی که بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده‌اند و به بررسی ابعاد انسانی و اجتماعی حوادث تاریخی می‌پردازند علاقه‌مند هستید، چرنوبیل را از دست ندهید. این سریال همزمان با ارائه یک روایت تاریخی دقیق، تجربه‌ای عاطفی و عمیق از مسئولیت‌پذیری و تأثیرات تصمیمات انسانی به مخاطب ارائه می‌دهد.

***

  • یک آلبوم موسیقی: A Moon Shaped Pool 2016 – Radiohead

فرشاد صحرایی

آلبوم “A Moon Shaped Pool” نهمین آلبوم استودیویی گروه بریتانیایی ریدیوهد (Radiohead) است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. این آلبوم با تلفیقی از صداهای اتمسفریک، ملودی‌های پیچیده و لایه‌های صوتی، توانست هم توجه منتقدان و هم مخاطبان موسیقی را جلب کند. با تم‌هایی عمیق و احساسی که از ترس، عشق، از دست دادن و عدم قطعیت سخن می‌گوید، این آلبوم یکی از شخصی‌ترین و احساسی‌ترین آثار این گروه محسوب می‌شود.

“A Moon Shaped Pool” به خوبی نشان‌دهنده تکامل سبک موسیقایی ریدیوهد است. این آلبوم بیشتر بر عناصر ارکسترال و آواهای مینیمالیستی تمرکز دارد که فضایی آرام، خلسه‌آور و در عین حال پرتنش ایجاد می‌کند. استفاده از سازهای زهی و تنظیمات پیچیده، به همراه صدای متغیر و احساساتی تام یورک، خواننده اصلی گروه، لایه‌ای عمیق به تجربه شنیداری آلبوم می‌افزاید.

یکی از ویژگی‌های بارز آلبوم، استفاده از پیانو و سازهای زهی در کنار الکترونیک‌های خلاقانه است که فضای احساسی سنگینی را خلق می‌کند. این آلبوم با ترکیبی از اصوات سرد و گاهی آشفته، به کاوش در دنیایی عاطفی می‌پردازد که به نظر می‌رسد هم متأثر از جهان بیرونی و هم درونی است.

یکی از برجسته‌ترین قطعات آلبوم “Burn the Witch” است که با صدای زهی‌های تیز و آشفته آغاز می‌شود. این قطعه به شکلی نمادین به ترس و فشار اجتماعی اشاره می‌کند و فضایی هیجانی و پراسترس را برای شنونده ایجاد می‌کند. “Burn the Witch” همچنین به نقد جوامع سرکوب‌گر می‌پردازد و از لحاظ موسیقیایی به شکلی ناهماهنگ و هیجان‌آور، هشداردهنده است.

“Daydreaming” دیگر قطعه برجسته آلبوم است که با ملودی‌های پیانوی نرم و تکرارشونده همراه است. این قطعه با فضایی آرام و غم‌انگیز، به درون ذهن یورک وارد می‌شود و مخاطب را در یک جریان بی‌پایان از احساسات و تأملات قرار می‌دهد. تکرار ملودی‌ها در این قطعه، نوعی حس سرگردانی و گم‌شدگی را منتقل می‌کند و با صدای تأثیرگذار یورک، تجربه‌ای عمیق و تفکر‌برانگیز ارائه می‌دهد.

“True Love Waits” آخرین قطعه آلبوم است که یکی از احساسی‌ترین و شخصی‌ترین آهنگ‌های ریدیوهد به شمار می‌رود. این قطعه که نزدیک به ۲۰ سال از زمان اجرای اولیه آن تا انتشار در آلبوم طول کشید، به شکلی ساده و دلنشین با پیانویی آرام، دلشکستگی و آسیب‌پذیری را به تصویر می‌کشد. “True Love Waits” یکی از نقاط اوج احساسی آلبوم است و نمایانگر نبوغ ریدیوهد در ترکیب سادگی با پیچیدگی‌های عاطفی است.

“A Moon Shaped Pool” از لحاظ موضوعی به کاوش در احساسات انسانی پرداخته و در فضایی از سردرگمی، درد و تنهایی فرو می‌رود. ترانه‌ها به طور غیرمستقیم به مسائل مختلفی از جمله روابط شخصی، سیاست و محیط زیست اشاره می‌کنند، اما یکی از موضوعات محوری آلبوم، تجربه انسان از عشق و فقدان است. آلبوم به شکلی ملانکولیک به موضوعاتی همچون مرگ، از دست دادن، و تلاش برای درک جهان اطراف می‌پردازد.

شاید یکی از دلایل محبوبیت و تاثیرگذاری عمیق “A Moon Shaped Pool”، نحوه بازتاب احساسات پیچیده‌ای باشد که همگان به شکلی از آن‌ها در زندگی خود عبور کرده‌اند. ترانه‌های این آلبوم با بهره‌گیری از شعرهای مبهم و نمادین، به شنونده اجازه می‌دهند که احساسات خود را در متن ترانه‌ها پیدا کنند.

“A Moon Shaped Pool” با استقبال بسیار مثبت منتقدان مواجه شد. بسیاری از منتقدان این آلبوم را به عنوان یکی از بهترین آثار ریدیوهد و یکی از بهترین آلبوم‌های سال ۲۰۱۶ معرفی کردند. این آلبوم به خاطر عمق احساسی و تولید بی‌نظیرش، توانست با مخاطبان مختلف ارتباط برقرار کند و جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین آلبوم‌های دهه تثبیت کند.

با اینکه برخی از ترانه‌های این آلبوم در طی سال‌ها توسط ریدیوهد نوشته شده و به مرور زمان تکمیل شده‌اند، اما در این مجموعه به گونه‌ای هماهنگ و منسجم گرد هم آمده‌اند که گویی همه از ابتدا برای یک پروژه خاص ساخته شده‌اند. این ویژگی یکی از دلایلی است که “A Moon Shaped Pool” را به اثری متفاوت و برجسته در کارنامه ریدیوهد تبدیل کرده است.

آلبوم “A Moon Shaped Pool” اثری است که در هر شنیدن، جزئیات تازه‌ای را برای شنونده آشکار می‌کند. با ترکیب صداهای مینیمال و ارکسترال، این آلبوم تجربه‌ای عمیق و احساسی را به مخاطب ارائه می‌دهد که به سادگی فراموش نمی‌شود. اگر به دنبال یک آلبوم عاطفی و هنری هستید که بتواند همزمان شما را درگیر و غرق در موسیقی کند، “A Moon Shaped Pool” انتخابی عالی است. این آلبوم نه تنها برای طرفداران ریدیوهد، بلکه برای هر کسی که به دنبال موسیقی با عمق و معنای بیشتر است، تجربه‌ای بی‌نظیر خواهد بود.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

I agree to these terms.