جیمز اِنسُر (۱۸۶۰-۱۹۴۹) نقاش و چاپگر بلژیکی، از هنرمندان پیشگام اکسپرسیونیستیست که آثارش سویههای سورئالیستی نیز دارد. تابلوهای او را عمدتا با چهرههای زشت و ترسناک، ماسکها و اسکلتها میشناسیم. “ورود مسیح به بروکسل” که با ابعاد ۴۲۳×۲۵۳ cm در زمرهی بزرگترین آثار هنریست به خوبی نشاندهندهی سبک انسر است. این تابلو امروزه تحت مالکیت موزهی جی. پال گتی کالیفرنیا قرار دارد.
انسر را همچنین بعنوان یکی از افراد تاثیرگذار در شکلگیری گروه بیست میدانند. گروهی با هدف به نمایش در آوردن آثار هنرمندان پیشتاز، که مورد قبول گالریها و نمایشگاههای رسمی زمان خود نبودند. آثار افرادی از جمله؛ سُرا، سزان، لوترک، ونگوگ، گوگن و انسر بواسطهی این گروه به نمایش درآمدند.
با این وجود “ورود مسیح به بروکسل” مورد پذیرش گروه بیست نیز واقع نشد. این در حالی بود که نقاشی با واکنشهای تند مسیحیان نیز روبرو شده بود و مسئله تا حدی پیش رفت که از سوی جامعهی مسیحی تکفیر شد.
در این یادداشت به شرحی بر این نقاشی خواهیم پرداخت:
“اکنون پادشاه تو که بر کره الاغی سوار است میآید.”
انجیل یوحنا-۱۲
مسیح در میانهی نقاشی و آن سوی سیل جمعیت، در حالی که طبق روایت عهد جدید بر کره الاغی سوار است این بار نه به اورشلیم، بلکه به بروکسل، پایتخت بلژیک وارد میشود. او که در نقاشی و در میان جزییات بینهایت گم شده، احتمالا در حال اجرای نمایش، در دل جشنی موسوم به ماردی گراست. این جشن یکی از بخشهای فرهنگ کاتولیک، پیش از شروع دورهی چهل روزهی پرهیز و روزه داریست، که در نهایت به عید پاک میانجامد، مسیحیان در خلال آن طی برنامهها و کارناوالهای بخصوصی خوشگذرانی میکنند تا طبق یک عقیدهی قدیمی شیطان را از خود بیرون کنند.
از جمعیت انبوهِ گرداگرد مسیح، تنها تعداد محدودی متوجه او هستند، بدنها و چهرههای محاصره کنندهی او با بینیهای دراز و گریمهای اغراق شده، لباسهای رنگارنگ، عصا و چتر، گرچه توجهِ بصری را به سمت مسیح در مرکز میبرند اما خود به او بیتوجه هستند.
فیگور مسیح در ارتباط با جمعیت اطرافش مثلث کوچکی میسازد، از طرفی همین مثلث به نحوی گسترش مییابد و ترکیب بندی کلی اثر را ایجاد میکند. درواقع شاهد مثلثی هستیم که دو ضلع طرفین آن، خطوط مورب جمعیت و در راس آن به طور تقریبی مسیح -گرچه دور و کوچک (؟)- قرار گرفته است.
در سمت راست نقاشی، صحنهی تئاتر قاب عکسی یا پروسنیوم استیج سبز رنگی دیده میشود که افرادی با لباسهای رنگارنگِ نمایش روی آن قرار دارند.
اگر خطوط مورب سازندهی استیج را در اعماق نقاشی امتداد دهیم و همچنین خطوط مورب سمت چپ و بالای نقاشی که مربوط به دیوارها و پنجرههاست را در نظر بگیریم، نقطهی گریزِ پرسپکتیو را جایی بالاتر از محل قرار گیری مسیح خواهیم یافت. گرچه بنظر میرسد پرسپکتیو به خودی خود در اثر چندان مدنظر نبوده، اما در شکلدهی به ترکیببندی اثر نقش موثری ایفا میکند.
با این حال درک نمای نهایی اثر هنگامی که در برابر آن میایستید با چیزی که اکنون قابل مشاهده است -به احتمال زیاد از پشت صفحه گوشی و لپتاپ- تفاوت بسیاری دارد. چنان چه گفته شد “ورود مسیح به بروکسل” در زمرهی بزرگترین آثار نقاشی جهان – ۴۲۳×۲۵۳ cm – است!
ردیف سربازان نوازنده، در مرکز، جمعیت جلویی را از مسیح و جمعیت احاطه کنندهاش جدا میکنند.
جمعیت مملو است از چهرههای غیرانسانی و دفرمه شده، چشمهای گرد و برآمده، اوباش، ماسکهای اسکلت، جادوگر، دلقک و در هر سو صورتهایی با رنگهای کدر سفید، سیاه، زرد و سبز خودنمایی میکند.
در مرکز و پیش زمینهی اثر، اسقفی (؟) را میبینیم که با هیبتی فربه بر فراز جمعیت قرار گرفته است. اسقف که با تکنیک کوتاه نمایی، در موقعیت نزدیک به دراز کشیده، تصویر شده هر لحظه احساس سُر خوردن به جلو یا بیرون از کادر را القا میکند. اطراف او با چهرههایی اغراقآمیز، ترسناک و دلقکگونه احاطه شده است.
در سمت چپ به چهرهای برمیخوریم که احتمالا سلف پرترهی اِنسر است و با چهره و بدن زرد کدر، کلاه قرمز و چهرهای ترسناک و شیطانی به تصویر در آمده است.
انسر در سراسر اثر از رنگهای کدر، تند، روشن و غیر شفاف بهره میگیرد که در کنار هم قرار گرفتن آنها، صحنه را مشوش، نامنظم و نامتناسب مینمایاند. اما این رنگها به بهترین نحو در تشویشِ جمعیت میآمیزد و عرصه را به کارناوال آشوب بدل میکند.
یکی از نکات مورد توجه در نقاشی کلمات VIVE LA SOCIAL است که با حروف بزرگ بر روی پارچهای بر فراز جمعیت نقش بسته است؛ “زنده باد جامعه”. کلماتی که در کنار جمعیتِ مشوش، فضای گروتسک صحنهی تئاتر و ماسکها، بیشتر حالتی از تمسخر و استهزا را تداعی میکند.
جمعیت در هر سو لبریز از جزییات است؛
مردی در زیر پرچم زنده باد جامعه در حال بالا آوردن است!
در پایین دو نفر در لحظهی یک بوسه به تصویر درآمدهاند!
این جزییات تا زمانی که به نقاشی نگاه میکنید ادامه خواهند داشت...
Christ’s entry into Brussels
James Ensor, 1888
From the collection of the J. Paul Getty Museum