«صبح بخیر پرنسس»
زندگی زیباست؛ یکی از برترین آثار کمدی تاریخ سینمای جهان است که روبرتو بنینی آن را در سال ۱۹۹۷ ساخته است و خود در این فیلم سینمایی ۱۱۶ دقیقهای نقش گوییدو را ایفا میکند.
زندگی زیباست در همان چند دقیقهی نخست تکلیفش را با مخاطب روشن نمیکند؛ که مخاطب بفهمد با یک فیلم صددرصد خندهآور مواجه خواهد بود و یا طنز تلخی که حین بلند-بلند خندیدن غمگین شده و به فکر فرو خواهد رفت.
این فیلم، فیلمی قصهمحور است، اساساً تمام سینما روی قصه پیش میرود و سوار است، اگر قصه در فیلم لنگ بزند نمیتوان آن را با تکنیک یا هر ترفند دیگری به منزل مقصد رساند.
قصه بسیار قدرتمند است. از نظر اجرا دارای دو قسمت است که صاحب اثر توانسته هر دو بخش را در بیاورد. از علتهای آن میتوان به اندازه قابها، کاتها، میزانسنها و حتی روایت دوربین اشاره کرد که در انتقال تمام و کمال بخش اول به بخش دوم فوقالعاده بوده است. این فیلم در دل خود روایت عاشقانهی قرص و محکمی دارد. مجموعهایست از عشق در نگاه اول، جنگ برای رسیدن به هدف، فداکاری و در کل تمام احساسات آدمی که میتواند مخاطب را گامبهگام، سکانسبهسکانس و پلانبهپلان با خود همراه کند. توضیح اضافه هم نمیدهد.
زندگی زیباست یک فیلم شخصیتمحور است. تمام حوادث و اتفاقات حول محور شخصیت اول داستان میچرخد. شخصیتی میسازد باهوش و خندهدار که در هیچجای داستان، در تمام فراز و نشیبهای زندگی کم نمیآورد، با ذهنیت هوشیار و طنزپرداز خود مدام حوادث را وارونه و خندهدار تعریف میکند تا پسر کوچکش کم نیاورد. او را میتوان نماد یک مرد واقعی دانست که در تمام لحظات عمرش سعی کرد از خانوادهاش حفاظت کند، ولی به روش خودش.
زمانی که مخاطب تلاش بینهایت گوییدو را در حفاظت و حراست از خانوادهاش میبیند یاد دیالوگی از ویتو کورلئونه (پدرخوانده) میافتد:
«تمام عمرم تلاش کردم که بی توجه نباشم، زنها و بچهها میتونن بیتوجه باشن ولی مردا نه»
این نوشته یادداشتی برای بررسی جزبهجز فیلم نیست. به این دلیل که اسپویلکردن در آن نوع یادداشتها امری اجتنابناپذیر است. اما به جرأت میتوان گفت ایتالیاییها استاد ساخت کارکتری هستند که هرکاری برای حفاظت از خانوادهاش میکند، اگر لازم باشد جانش را هم میدهد.
مانی فرازمند