داستان ترجمه

مرد بادام‌زمینی‌فروش – نورا گلیکمان (ترجمه: یاشین آزادبیگی)

نورا گلیکمان

نورا گلیکمان (آرژانتین، ۱۹۴۳ – ) Nora Glickman دانشیارِ گروه زبان‌های رومیاییِ کالجِ کوئینز در دانشگاه شهریِ نیویورک است. در سال ۱۹۸۳ یکی از جان‌های او¹ و در سال ۱۹۸۶ لِیب مالاج و تجارت برده‌های سفید² را منتشر کرد. تخصص او در بررسی ادبیات آمریکای لاتین است و برخی از داستان‌های کوتاهش به …

بیشتر بخوانید »

می‌خواهم قلقش بیاید دستم – جی. دی. سلینجر

این کشور یکی از آینده‌دارترین مردان جوانی را که تا به حال در بازی «پین‌بال» ظاهر شده‌اند وقتی از دست داد که پسرم ـ هری ـ به ارتش فراخوانده شد. به عنوان پدرش احساس نمی‌کردم که همین دیروز به دنیا آمده، ولی هر وقت به این پسر نگاه می‌کردم می‌توانستم …

بیشتر بخوانید »

دوشیزه – ماریو بارگاس یوسا

هم‌سن و سال ژولیت شکسپیر است، چهارده‌ سال دارد و مثل ژولیت سرگذشتى فاجعه‌بار و رمانتیک. زیباست، به‌خصوص اگر از نیم‌رخ تماشای‌اش کنى. صورت کشیده و زیبای‌اش با گونه‌هاى برجسته و چشم‌هاى درشت و کم و بیش بادامى نشان از تبار دور شرقى دارد. دهان‌ش نیمه‌باز است، جورى که انگار …

بیشتر بخوانید »