شعر ترجمه

زنی سوخت – شیرکو بیکس

درختی سوخت دودش شعری گریان برای باغ نوشت. باغ که سوخت دودش داستانی بس غمگین برای کوه نوشت. کوه که سوخت دودش قصیده‌ای اشک‌آلود برای روستا نوشت. روستا که سوخت دودش نمایشنامه‌ای تراژیک برای شهر نوشت. در شهر اما زنی بود که زیبایی درخت و کوه و روستا و شهر …

بیشتر بخوانید »