«اُکارینا» گفتیم با یک ساز دستساز اندوه چند هزار سالهی انسان را بومی بنوازیم مشتی از خاک بر باد رفتهی نهاوند مشتی از آب رفتهی گاماسیاب مشتی از آتش خاموش نوشیجان روی میز فرض ما در مشت خالی دمیدیم اما صدای ساز نساختهی ما را حلزونها و گوشماهیها در سیارههای …
بیشتر بخوانید »