مغزم پاشیده روی تنم زبان را لباس از تن جهان افتاده است من در خیایانهایی شلوغ اعلام میشوم توی اتوبانهای بلند تعریف در چند خیابان آنطرفتر راه میروم و آسمان هنوز در چشمهای من باز مانده است لباس از تن جهان افتاده است من از تن من افتاده …
بیشتر بخوانید »