حاصل زخم یا که ارثی بود ژن سرخورده یا غرور بلوغ در کجاهای نطفه پنهان بود اختلالاتِ رشدِ ذهنِ شلوغ توی غوغای جمع تنها بود فرق میکرد از تمام جهات چهرهای زرد رو به آینه گفت: این منم کو؟ کدام راه نجات؟ از درون لب به لب خلاء …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر، مجید طاهری
ظاهرم خاموش اما – شعری از مجید طاهری
ظاهرم خاموش، امّا رقصِ دردی در درونم با تناقضهای هر شب شکلِ مردی با جنونم زخم بر خود میزنم بعد زخم خود را میزنم لیس میکنم فریاد در کوه بازتابش میشود هیس موسفیدی در وجودم نغمهخوانی میکند باز مرد غمگینی که من با_ استخوانم میزنم ساز مثل یک پسمانده از …
بیشتر بخوانید »