به چشمهات! دو بمب سیاه ساعتیات دهان صادق و زیبا ولی خجالتیات به سینهات که الوهیت تنانگی است بدون رونق کلبه، صفا؟ دوگانگی است! زبان به غایت خود ترجمان نقصانهاست دهان فقط یکی از زخمهای انسانهاست لبت دو تیغهی قیچی برای جراحیست مثال سرخ توانستن از نمیخواهیست همین تولد دیگر …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر، مهدی ولیالهی
شعری از مهدی ولیالهی
دارم برای گنجها از رنج میگویم وارونه میاندیشم و بغرنج میگویم میبینم آن زخمی که دارد استخوانت را بگذار تا روشن کنم بُعد نهانت را ناگفته میدانم: فلان، بهمان و بیسارم یک کافه مادر/قهوه/گی در سینهام دارم میدانم علتهای معلول درونت را میخواهم آزادش کنم غول زبونت …
بیشتر بخوانید »