شعری از داریوش جلینی سپتامبر 12, 2022 شعر رفته بودم که ترک بردارم آخرین پنجره با من میمُرد او که در عمق تنم زیسته بود با خودش خاطرهها را میبرد دستهایم به تکاپو افتاد همه انگیزهی من رفتن بود تو نبودی که به شب ناز کنی درد را چشم من آبستن بود اسمهایی همه پررنگ و … بیشتر بخوانید » اشتراک گذاری فیس بوک توییتر