بایگانی/آرشیو برچسب ها : هستی محمودوند

می‌شینه پشتِ رُل، جلوش پیسته – هستی محمودوند

هستی محمودوند

می‌شینه پشتِ رُل، جلوش پیسته هر سمت می‌ره تابلوی‌ایسته! هر دفعه توو آتیش می‌سوزه؛ خاکسترش پا می‌شه، وایمیسته… می‌اُفته توو دریا‌ی‌آتیش باز… جاده یه تارِ موی باریکه رد می‌شه -توو رویاش- با گریه از خط‌ِپایانی که نزدیکه از اشک پُر‌ تَر می‌شه چشماش و دریاچه‌‌ی نم‌نم… خزر می‌شه [با نقشه‌ی‌راهش …

بیشتر بخوانید »