پوریا پدرام‌نیا کنصفر

حالِ من هیچ حالِ خوبی نیست! – پوریا پدرام‌نیا

حالِ من هیچ حالِ خوبی نیست!
حکم اینه! بریز! لازم کُن!
دستتو رو کن و بگو «بُردَم!»
منو با چن تا بوسه عازم کن!

منو با چن تا بوسه عازم کن
چن تا بوسه، که گرم و خوشرنگه
عازمم کن به جای دوری که
توش کسی با دلش نمی جنگه!

حال من حال اون طبیبیه که
مرضِ لاعلاج می‌گیره!
حاکمِ ظالمی که تنهاس و
از خودش داره باج می‌گیره

مردکِ مفلسی که جونش رو
داره تو این قمار می‌بازه
حالِ اون روسپی که شعراشو
توی سطلِ زباله می‌ندازه

خواب دیدم در قفس بازه
ولی پرواز رفته از یادم
تو پریدی به سمتِ رویات و…
من تو کابوس گیر افتادم

باعثِ این شبای ابری و سرد!
تو طلوعی! برات غروبی نیست
تو گذشتی… گذشته‌ی خوبم!
حالِ من هیچ حالِ خوبی نیست

 

کنصفر در تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *