بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر، مهدی ولی‌الهی

شعری از مهدی ولی‌الهی

مهدی ولی‌الهی کنصفر

دارم برای گنج‌ها از رنج می‌گویم وارونه می‌اندیشم و بغرنج می‌گویم   می‌بینم آن زخمی که دارد استخوانت را بگذار تا روشن کنم بُعد نهانت را   ناگفته می‌دانم: فلان، بهمان و بیسارم یک کافه مادر/قهوه‌‌/گی در سینه‌ام دارم   می‌دانم علت‌های معلول درونت را می‌خواهم آزادش کنم غول زبونت …

بیشتر بخوانید »