خبر مرگ ملوس وحید حیدرنژاد در را باز کرد و داخل شد. سالن بوی سوسیس میداد. حمید را دید که پشت میزی در انتهای سالن نشسته و از تلویزیون درب و داغان قدیمی، که بالای در نصب شده بود فوتبال تماشا میکند. به فاصله چند ثانیه افتادن تلویزیون روی سر …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : وحید حیدرنژاد، داستان
داستانی از وحید حیدرنژاد
«ویدئو چک» قوطی صورتی را از کابینت درآوردم و درش را باز کردم. قهوهام تقریباً تمام شده بود. یک دو قاشقی که کف قوطی مانده بود را درآوردم و ریختم توی موکاپات. کبریت زدم و گاز را روشن کردم و قهوه را گذاشتم که آماده بشود. سراغ یخچال رفتم …
بیشتر بخوانید »