بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر، عرفان دلیری

شعری از عرفان دلیری

پروسیک   برای پشتِ پای لبانی که از جانبِ جاریِ جای این صدا!… زخم که می‌خورند دور می‌شوند و دوره می‌کند یکی این‌جا مضراب گلویم را   خواننده‌ی گرامی! بر شاهراهی که در خون و تیغ جمع می‌شود نمی‌شود دیگر به عکسی که مدام دهانمان برعکس می‌کند تا دوباره کمی …

بیشتر بخوانید »

شعری از عرفان دلیری

تفاله از تفاله فال بریز که من چشم‌ها را تلخ دوست دارم باید که فوراً تکه‌ای از دو بازویِ بی شکل بردارم و بر ضلع لبی بنشانم که زبانم شکل بگیرد از تریاک دست می‌برم تا تلفظ ِ سینه که از عبور زبان بر این تاج منحنی پرده‌ای بیفتد باز …

بیشتر بخوانید »